عابدین درویش پور
مهرداد امیری
مقدمه
معاد و حیات پس از مرگ از مباحث اساسی ادیان الاهی، بهویژه دین اسلام، در مقام آخرین و کاملترین دین است. این بحث به قدری اهمیت دارد که همچون یکی از اصول سهگانهٔ ادیان الاهی مطرح و پذیرفته شده است. اصلیترین مشکل و اختلاف در این حوزه، علاوه بر امکان، به کیفیت و چگونگی وقوع آن باز میگردد. قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، بهصراحت در ضمن آیات متعددی موضع خویش را در باب کیفیت آن اعلام کرده و با بدیهیدانستن وقوع آن بیان فرموده که معاد امری روحانی- جسمانی است.[1] با این حال بسیاری از فلاسفه و متکلمان و حتی عرفا در باب کیفیت وقوع معاد دیدگاههای مختلف و متعارضی مطرح کردهاند. برخی به طور کلی منکر معاد روحانی شده و در توجیه سخن خویش روح را جسمی لطیف تلقی کردهاند. گروهی دیگر در تقابل با این گروه آنها را افرادی ظاهربین دانستهاند که صرفاً با جسم و امور محسوس مأنوس شدهاند و تعدادی نیز معاد را صرفاً بسان پدیدهای روحانی تفسیر کردهاند، چراکه با مرگ جسم متلاشی و معدوم میشود (ابراهیمی دینانی، 1380: 77). برخی دیگر معاد را توأمان با جسم و روح میدانند، که گاهی از آن با عنوان «معاد جسمانی» یاد میشود. از دید آنان انسانها در قیامت با همین شکل و صورتی که در دنیا دارند محشور میشوند، به طوری که اگر کسی را در دنیا دیده باشد پس از حشر نیز میتواند او را بشناسد و بگوید این همان است (صدرالدین شیرازی، 1386: 599). در این مقاله میکوشیم با توجه به اهمیت این بحث دیدگاه دو متفکر اصیل اسلامی را در حوزهٔ فلسفه و عرفان مقایسه کنیم.
ادامه دارد
کلیک کنید
اسیران خاک...
ما را در سایت اسیران خاک دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fahmadtabatabaeeyanb بازدید : 165 تاريخ : يکشنبه 31 شهريور 1398 ساعت: 19:01